✍️ تپش های فلق
پرچمی از نصر ، آمد در بهار
لشگر و العصر ، آمد در بهار
مائده در سینه ی بلبل به جوش
آل عمران برده از دل عقل و هوش
ای تمام قبله های هستی ام
سجده ی پیمانه ی سرمستی ام
ای جهادِ عشق های نینوا
ای خدای عارفان دور از سوا
ای نهان در لاله های داغ عشق
سرخی خونابه های باغ عشق
تو سکوتِ معنیِ خالِ لبی
بهترین تفسیرِ احوالِ لبی
تو نواهای درونِ بلبلی
چک چکِ مستانه ی خونِ گلی
حورِ باغِ معنیِ حورا تویی
باغبانِ دشتِ عاشورا تویی
تو غریو هّروّلِه در رودِ عشق
چنگ های پرده ای درعودِ عشق
ای مسیر نورها در فکر صبح
با نمازِ عارفان در ذکرِ صبح
ای محمد ای تپش های فلق
بهترین معراجِ انسان از علق
ای سوارِ سبزِ سامان فلق
ای رگِ سرخِ تپش های شفق
ای ترنم های بارانِ بهار
ای صدای آب در جان ها ببار
ای محمد ای فروغِ راستین
جلوه ی نورِ خدا در آستین
ای محمد ای قلوبِ لاله ها
ای ضمیرِ صافیِ آلاله ها
ای تبِ عشق تو در جان های مست
گرمیِ ذاتِ حقایق در الست
عشق با تو در ّحرا آمیخته
برسرِ راهت چه دل ها ریخته
مهر در آیینه ات آیین شده
بامحبت دیده ات آذین شده
در پرِ گل اشک ها شبنم شده
کز مسیحِ تو نفس مریم شده
سینه ات گنجینه ی آن یار شد
سینه ریزِ سینه ی اسرار شد
تو نفس های طواف درگهی
بار عامِ کعبه ی شاهنشهی
تو به معراجِ حقایق سر زدی
درکَفَت صد لوح از دفتر زدی
توهمه تفسیرِلَم یولد شدی
درخیالِ لَم یلد احمد شدی
ای مثالِ حضرتش در یک کلام
نقطه ی وحدت تو هستی و السلام
تو لبالب معنیِ سینین و طور
نرمیِ گلبرگِ یاسین و زبور
دیشبم در گریه ی باران گذشت
در فغان و ناله ی یاران گذشت
آینه از عشق تو فریاد بود
صورت تو هر زمان در یاد بود
ناگهان جام جمالش جوش کرد
با نگاهی عارفان مدهوش کرد
آسمان از واقعه تبدار گشت
کهکشان غرقِ پیامِ یار گشت
در تبارک نغمه ها تعبیر شد
اوج ها غرقِ گلِ تکبیر شد
می کشاند رشته حّبل المتین
تا به اوجِ رحمه للعالمین
تقدیم به خاکپای پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
💐 «سروده سیده فیروزه حافظیان»