از انسانهای ممتاز و بسیار کم مانند روزگار ما استاد حاج سید ابوالحسن حافظیان مشهدی است. وی در مشهد در خاندان سیادت و تقوی، دیده به جهان گشود.
در آغاز تحصیل به فراگرفتن ادبیات، ریاضی، طب قدیم، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق پرداخت، لیکن بزودی وارد ریاضت و تحصیل علوم غریبه گشت، و از برخی استادان بزرگ بهرهمند گردید.
استاد حافظیان، در حوزۀ مشهد، با کسانی چند دوست گشت، از جمله مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی و همین دوست بود که با ذکر مقامات و کرامات و علوم سید موسی- زرآبادی، وی را متوجه آن عالم عامل و مربی کامل کرد. و همین چگونگی باعث گردید تا آقای حافظیان به دلالت و همراهی حاج شیخ مجتبی قزوینی به قزوین مسافرت کند، و به محضر حضرت سید نیز برسد و به کسب مسائل و مراحلی بس مهمتر از آنچه تا آن هنگام بدان رسیده بود نایل آید.
استاد حافظیان از ریاضت کشان بزرگ و متعبد به سلوک شرعی بود، و سالها در یکی از حجرههای فوقانی صحن عتیق رضوی (صحن انقلاب)، حجرههای روبه قبله در سمت شمال شرقی، به عبادات و ریاضات اشتغال ورزیده بود. وی از بزرگان اهل نفس و دعا، و استاد مسلم علوم غریبه بود. از آثار ایشان، یکی «لوح محفوظ» است و دیگری کتابی «شرح و تفسیر لوح محفوظ» و نیز لوح «جُنَهَّ اَلاسماء»، که گمان نمیرود کسی تا کنون این لوح را به این صحت و کمال و زیبایی نوشته باشد. دربارۀ رموز علمی و خواص روحانی این الواح باید در جای خود سخن گفته آید.
استاد، به خواهش یکی از دوستان شرحی بسیار کوتاه درباره زندگی خویش با قلمی ساده و صمیمی مرقوم داشته است. بدنیست بخشی از آن نوشته را در اینجا بیاوریم ( با تغییری اندک):
سید ابوالحسن حافظیان در سال ۱۲۸۲هـ.ش در مشهد مقدس پیدا شد. قبل از بلوغ به مقدمات، صرف و نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق نزد اساتید مشغول گردید. از دیدن بعضی اعمال از پدر به ریاضت و عملیات (ریاضتی) شوق وافری پیدا نمود. به سفارش پدر حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ـطابَ ثَراهـ او را به شاگردی خود، به ریاضات، قبول فرمود. مرتب روزها برای تحصیل علم در مدرسۀ «میرزا جعفر» (در ضلع شرقی صحن عتیق رضوی- صحن انقلاب)، و شبها در حجرۀ فوقانیِ صحن عتیق، جنب ایوان عباسی، مقابل «بقعۀ مطهره» به عبادات و ریاضات اشتغال داشت… بتدریج شهرت تامی در بین خواص و عوام پیدا کرد. از دعوات و عملیات روحانی او عوام و خواص بهرهمند میشدند.
مدتی به خدمت حاج سید مظهر حسین هندی نیز مشغول بود. وی در اواخر عمر (در مشهد)، در گوشۀ صحن نو (صحن آزادی فعلی)، حجرات فوق آب انبار (در ضلع جنوبی) را منزل خود قرار داده بود، ومشغول به ریاضتهای شرعی بود….
در سال ۱۳۴۷، باتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدرس قزوینی ـطابَ ثَراهـ برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی ـطابَ ثَراهـ به قزوین مسافرت نمودند…. آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود، گویا مقدمه بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار، بعد از آن، به ترقیات کاملی موفق گشت، صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد، و قوۀ ارادی او قوی گردید، که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت. سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق میشد.
به سال ۱۳۵۱هـ.ق به هندوستان مسافرت نمود، و تا ۱۰ سال و ۶ ماه به ایران مراجعت نکرد. سیاحت کاملی از هر گوشه و کنار هند نمود. از مرتاضین مخصوص هند، در شهرهای مخصوص مرتاضین (هردوار و….) در کنار دریای گنگا (گنگ)، که دریای مقدس هندوهاست دیدن کرد. در هردوار، در آب گنگا غسل کرد، در بتخانه ـپشت به بت روبه قبلهـ نماز خواند و بعد از نماز به صدای بلند و لحن عربی، قرآن قرائت کرد. مرتاضین زیادی استماع کرده و متأثر شدند…..
در شهر سرینگر کشمیر برای شیعیان، در محلۀ گرو بازار، مسجد مختصری ساخت که بسیار مورد احتیاج بود. در دامنه کوه ترال کشمیر، کوهها و آبادیهای زیادی است که قبله را نمیدانستند. بربالای کوه «صوفی پوره» برجی مربع از سنگ ساخت که از هر طرف قبله مشخص شده است. در آنجا نوشته است: «۲ رکعت نماز بخوانید، حاجت از خدا بخواهید»، در این ایام، از اطراف، هرکس هر حاجتی دارد آنجا رفته و دعا میکند، از سنی و شیعه، و اسم آن محل را «آستانه» گذاردهاند. همه ساله در شب نیمه شعبان چراغانی میکنند که از دور پیداست. «لوح محفوظ» را، که یکی از عجایب علمی است، وی در همان سرزمین تصنیف کرده است.
یادآوری میکنم که ضریح مبارک حضرت امام رضا(ع) که اکنون برآن مرقد ملکوتی قرار دارد. از آثار مرحوم استاد حافظیان است. ایشان حدود ۴۰ سال پیش، به فکر اقدام دربارۀ تعویض ضریح قبلی ـکه فرسوده شده بودـ افتاده، و سپس با کمک مردم معتقد پاکستان و کمکهای آستان قدس رضوی و مردم ایران برای ساختن ضریح جدید اقدام کرد. و پس از اتمام کار ساختن ضریح مطهر، به وسیلۀ هنرمندان اصفهانی و مشهدی، و انتقال دادن ضریح سابق به موزۀ آستان قدس رضوی، ضریح جدید پرده برداری شد، و به بارگاه پر جلال امام ابوالحسن علیبن موسیالرضا (ع) جلوههایی بیشتر بخشید. به یاد دارم که استاد حافظیان(ره)، از این توفیق که نصیبش گشت و از این خدمتی که به این بارگاه ملکوتی و حرم روحانی انجام داد، بسیار شادمان بود و خدای متعال را شکر میگذارد.
آقای حافظیان جریان سفر به قزوین و رسیدن به مرحوم سید موسی زرآبادی را اشارهوار در ابیاتی ذکر کرده است. اینک مناسب است که به یاد آن بزرگان و وارستگان، شماری از آن ابیات در اینجا آورده شود:
ای جوان خدمت بزرگان کن
نفس اماره به فرمان کن
بهر خدمت همیشه حاضر باش
گر قبولت کنند شاکر باش
مجتبی شیخ عالم و استاد
صاحب معرفت، قرین سداد
واجد سر حکمت ایمان
اوستاد معارف قرآن
در جوار رضا(ع) به فیض خفی،
گشته آگه ز حکمت رضوی
بر گذشت از علوم عرفانی
وزرسوم و فنون یونانی
جان سوی مطلق حقایق داشت
سر به درگاه علم صادق(ع) داشت
بد مربی به جمع اهل صفا
راه آموز سر ملک بقا
روزگاری که یار من بودی
متوجه به کار من بودی
روزی از روی لطف و مرحمتی
بعد شرحی و مدح و منقبتی
گفتی از گفتههای گاه و گهی
که نگوید کسی به سال و مهی
حالیا یک سفر به قزوین کن
قلب پاکیزه را تو تزئین کن
بین چه دریای علم و فضل و کمال
واقف رازها ز قبل سؤال
راد مردی بزرگوار و علیم
صاحب نفس مطمئن و حکیم
چون رسیدم به خدمتش حیران
شدم از آن فرشتۀ انسان
در حقیقت نمونهای ز امام
گه سجود و رکوع گه به قیام
من ز علمش کجا توانم گفت
خاصه زان علمها که بود نهفت
بگذرم از بیان حال او
ندرم پردۀ مقال او
مَنّ وسَلوی ز سفرهاش خوردم
ظرف خود پر نمودم بردم
*****
باید اشاره کنم که آقای حافظیان، در «معارف اعتقادی» و «حقایق مبدئی و معادی» و «دریافتهای شریف روحانی»، به مراتب بسیار بالایی رسیده بود، که حاصل جوهر روحی قوی و استعداد ممتاز ایشان بود و نتیجۀ درک محضر بزرگان، و سیر آفاق وانفس، و بهویژه عبادات و ریاضات شرعی و اذکار وختوماتی که، همواره در همۀ احوال بدانها اشتغال داشت، و خود دارای مشاهدت و تصرفاتی بود بسیار با اهمیت، که برخی از آنها را گاهگاه برای دوستان ـو از جمله این ناچیزـ بیان میداشت. اموری مهم نیز خود اینجانب از خود ایشان مشاهده کرد و مطلع گشت. و در طول سالیان دراز ـحدود ۵۰ سالـ کسانی بسیار در مشهد و دیگر شهرهای ایران، و در هند و پاکستان و نقاط دیگری از جهان، از روحانیت و ادعیه ایشان بهرهمند گشتند، و مشکلاتی بسیار رفع گشت، و کارهایی سترگ رفت.
افسوس که جزئیات زندگی روحی و پر مضمون ایشان، و نوادر احوال و اعمال و خدمات، و سرگذشت سیرها و سیاحتهای ایشان، تدوین نیافته است، خود چیزهایی مرقوم داشتهاند لیکن بسیار اندک است.
باری ایشان نیز، در مبانی اعتقادی (مانند استاد خود سید موسی زرآبادی، و دوست خود شیخ مجتبی قزوینی خراسانی)، تفکیکی بودند، و در مراحل سلوک نیز مواظبت بر «سلوک شرعی» داشتند، و از «سلوک صناعی» بدور بودند، البته ایشان اهل تدریس و تألیف نبودند، و اشتغالات فراوانی که در ایران و پاکستان، در سایر شئون خویش داشتند، همۀ اوقاتشان را فراگرفته بود.
همت مرحوم استاد حافظیان(ره) مصروف خدمت به خلق بود. ایشان ریاضاتی را که کشیده بود، و علوم و کمالاتی را که کسب کرده و قدرت روحی را ـکه در پرتو ریاضات و عبادات شرعی و توسلات و توجهاتـ بدست آورده بود، با تواضع و فروتنی، در خدمت مردم قرار داده بود، و راه قرب به «خدا» را خدمت به «خلق خدا» میدانست. و در این را بس نیرو میگذاشت، و صبوری میورزید، و خوشرویی نشان میداد.
هفتهای دو روز (یکشنبه و چهارشنبه)، در خانه مینشست، و در خانه باز میکرد، و هرکس با هر شرایطی میآمد و نزد ایشان مینشست و سخن دل خویش و مشکل زندگی خود ـیا فرزندان و بستگان خودـ را با ایشان در میان مینهاد. و آقا پس از شنیدن متواضعانۀ درد دردمند و مشکل گرفتار، به چارۀ آن میپرداخت، و بدون طمع و چشمداشت ادعیۀ لازم برای هر امر را ـکه خود تهیه میکرد، آنهم با کمال صحت و ظرافتـ در اختیار مردم قرار میداد، و هرگاه دستورالعملی نیز ضرورت داشت آن را میگفت و میآموخت. و چه بسیار کسان از آن دعاها و دستورها بهرهمند گشتند و نتیجه گرفتند، و مشکل آنان ـیا صددرصد یا در حدی قابل قبولـ برطرف گردید، که این خود داستانی دراز دارد، و دریغا که اشخاص و موارد، ثبت دفتری نگشته است.
استاد حافظیان در مورد آنچه میدانست و میتوانست (که «توانا بود هرکه دانا بود»)، و علوم و اسراری که از استادان بزرگ آموخته بود، دعاها، ختمها و نسخههایی که اجازاتی دربارۀ آنها داشت و ریاضات آنها را کشیده بود (و برخی بسیار مهم بود)، بهطور نوعی، مضایقهای نداشت و اگر کسانی طالب و اهل و مستعد و عامل یافت میشدند میگفت و میآموخت. از همینرو کسانی از ایشان چیزهایی گرفتند و بهرههایی بردند. این مرد بزرگ، همیشه به یاد خلق خدا بود و خدمتها به مردم کرد، و آنچه را که بهدست آورده بودو در راه راحت رسانی به خلق و گشودن گرهی از کارافتادگان و مشگل داران گذاشته بود و بدینگونه بودهاست آثار وجودی این بزرگوار …… رضوان الله علهینم اجمعین.
علامه محمد رضا حکیمی